سلام من مهسام که تا حالا عاشقه هیچکی نشدم
چند وقتی میشه تو روم نهال با حسین حرف میزدم بیشتر توی مجازی با هم حرف میزدیم احساس میکردم زیادی بش ووابسته شده بودم میخواستم هر چی دوست دارم بش بگم اونم همین طور کلا باهم جور بودیم اوایل که به دنیا توی روم دعواش شده بود ازش بدم میومد اما نمیدونم چرا خیلی بش وابسته شدمو دلم نمیخواد که کسی اونو ازم بگیرههمش ازم درباره ی این که منچرا با ارمان زیاد میحرفم از سوال میکرد .ارمانم اومده بود خصوصیم بم گفته بود عاشقمه هه میخواسته مخمو بزنه ولی نتونسته من هیچ علاقه ای به ارمان نداشتم ارمان رفت خصوصیه حسین و گفت مهسا عاشقه کیه حسینم بم گفت که من بش گفتم من عاشقه مهسام بعداز خنده اینکه چرا اینکارو کرده بم گفت تو جای خواهرمی بم بگو داداش نمیدونم ولی ناراخت شدمو دلم نمیخواست اینکار و بکنم بش گفتم اشکال نداره همون حسین گفت باشه هرجور دلت میخواد .
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |